وقتمان را برای همه چیز و همه کس صرف میکنیم؛ اما زندگی خودمان چه می شود؟
اصلا ما کیستیم و چه میخواهیم؟ چند بار از خودتان پرسیدهاید چرا اینطور شدهاید؟
از چه کسی بیشتر از همه تاثیر پذیرفتهاید؟ چه تجربههایی بر شما تاثیر عمیقی داشته است؟
آیا همانی هستید که میخواستید باشید؟ یا همانی هستید که باید باشید؟ آیا این شما بودید که برای پیش روی در مسیر کنونیتان تصمیمگیری کردید؟
آیا تلاشهایتان برای دستیابی به موفقیت واقعا شما را در مسیر موفقیت قرار داده است؟
این کتاب کمک میکند پاسخی برای این پرسشها بیابیم و راهحلهایی برای خروج از بنبستی که چارچوب ذهنیِ ما را دربارۀ استعداد شکل داده است، پیدا کنیم.
مراقب باشید؛ ممکن است در این کتاب به مفاهیمی برسید که تصورات گذشتهتان را از نیاز کودکان برای آشکارسازی استعدادهای خاصشان و نیز درک والدین و متخصصان علوم تربیتی را از آموزش و تربیت کاملا تغییر دهد.
فهرست مطالب کتاب:
فصل1: پیشگفتار
فصل2: فراتر از معجزه: کودکانِ ما چه استعدادهایی با خود با این دنیا میآورند
فصل3: پشتیبانی درست به جای حمایت غلط: کودکان چگونه میتوانند استعدادهای خود را آشکار کنند؟
فصل4: فدا شدن استعدادها : آن چه ما از استعدادهای فرزندانمان میسازیم
فصل5: غنا بخشیدن به زندگی : آنچه کودکان واقعاً نیاز دارند
کتاب « فرزند پروری نوین» "استعدادهای ذاتی کودکان و آنچه ما از آنها میسازیم" نوشته گرالد هوتر توسط انتشارات سایه سخن منتشر شده است.
این کتاب توضیح میدهد که چرا بازنگری اساسی در آموزش و مدارس ضروری است: مفهوم آموزشی منسوخ ما به کودکان و جامعه آسیب میزند. ما باید از وارد کردن فشار و استرس به جوانان خودداری کنیم. به هر حال، عصب شناسی مدت هاست که می تواند ثابت کند که هر کودکی با استعداد است، فقط باید آن را بشناسیم و بر اساس آن عمل کنیم. نگاه غالب به استعداد و «هوش» نه تنها اشتباه است، بلکه بسیار خطرناک است. والدین و مدارس هر کاری برای ارتقای مهارت های فرزندانمان انجام می دهند. اما از آنجایی که مدرسه و سیستم آموزشی ما هنوز تقریبا به طور انحصاری مبتنی بر انتقال دانش و عملکرد است، ما دانشآموزان و دانشآموزان برتر مدرسه را تولید میکنیم که سپس در زندگی حرفهای شکست میخورند. بسیاری از استعدادهای دست نخورده و ناامید کنار می روند، و ما برای مدت طولانی در این مسیر اشتباه بوده ایم.
جرالد هوتر و اولی هاوزر استعدادهایی را که هر کودک دارد و چگونگی رشد مغز کودک را شرح می دهند. آنها نشان میدهند که تربیت ما خیلی کم به این موضوع توجه میکند و خواستار یک بازنگری اساسی است: به طوری که همه بچهها بتوانند پتانسیل خود را به طور کامل توسعه دهند.