بررسی تنها زیستی دختران و دغدغه های آنان "قسمت دوم"
از تنهازیستی تا بازاندیشی هویت مستقل
در کشورمان، بهدلیل حاکمیت حساسیتهای فرهنگی و اجتماعی نهاد خانواده و فرهنگهای سنتراهبر که به اعتقاد دیوید رایزمن، جامعهشناس «در آن هنجارهای سالهای بسیار دور به انسانها میگویند چگونه زندگی کنند»، زندگیهای تکنفره در کشور، در عرصه عمومی بازنمایی جدی نشده است.از اینرو برای درک و شناخت بهتر تنها زندگی کردن دختران در ایران لازم است بدون پندارهای پیشین هنجاری و ارزشگذاری جنسیتی به این موضوع بنگریم که در بخش قبلی این گزارش «»، نگرش بازیگران اصلی زندگیهای تکنفره و تجربیات آنان را منتشر کردیم.
در پایان شماره پیشین این گزارش، به این جمعبندی رسیدیم که تنهایی زندگی کردن یک سبک زندگی است که در نگاه اول و برداشت سطحینگرانه از دخترانی که این سبک زندگی را انتخاب کردند ممکن است ضدخانواده بودن، فردگرایی و خودمحور بودن، دوریگزینی از تعامل و روابط نوعدوستانه و مسالمتآمیز در ذهن عدهای نقش ببندد که پرسشهای مختلفی را بهوجود میآورد. آیا افرادی که بهتنهایی زندگی میکنند، بهتدریج روحیه همدلی و مشارکت در آنان کاهش و فردگرایی و خودمحوری در آنان افزایش پیدا میکند؟ آیا تنهازیستی، راه گریز از محدودیتها و چارچوبهای فکری و عقاید خانوادههای سنتیو بهبود شرایط زندگی است؟
بررسی بیشتر ابعاد مختلف زندگیهای تکنفره در ایران و پاسخ به این پرسشها در گفتوگویی تفصیلی با معصومه مروی، روانشناس و درمانگر مرکز تحقیقات، آموزش و مشاوره خانواده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مطرح شده است که بخشی از آن در ادامه از نظر میگذرد:
- به نظرتان، عوامل گرایش دختران به تنهازیستی چیست؟
موضوع تنها زیستن دختران از کشورهای غربی و پیشرفته آغاز شد و آهستهآهسته به کشورهای جهان سوم توسعه یافت. از اینرو، در کشورمان و باتوجه به فرهنگ و بافت سنتی و خانوادگی که برآن حاکم است، یک پدیده نوظهور بهشمار میآید. تنهازیستی یا تکزیستی دختران را بیشتر در کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان و کرج شاهد هستیم و در شهرهای کوچکتر یا شهرهایی با بافت سنتیتر، این مسئله کمتر به چشم میخورد اگرچه در دهههای اخیر هم در این شهرها، کموبیش شاهد ظهور این پدیده بودیم.
بسیاری از مطالعات و پژوهشهای جامعهشناسان نشان میدهد، یکی از عوامل بسیارمهم در گرایش و تمایل دختران بهسمت تنها زیستن، بدون در نظرداشتن موقعیت جغرافیایی، ظهور مدرنیته و پیشرفت است. جامعه مدرن، هویتهای منتسب به فرهنگ را تغییر میدهد، بهطورمثال در اصول سنتگرایی، یک زن هویت خود را در نقش همسری یا نقش مادری تعریف میکند اما امروزه زنان به این مسئله پی بردند که غیر از نقش مادری یا همسری، میتوانند هویت خود را در نقشهای دیگری که در مدرنیته برای آنان فراهم شده است، تعریف کنند.
بهطورمثال اشتغال، مهاجرت، تحصیلات و مسائلی از این قبیل میتواند هویت جدیدی را برای زنان بسازد و نقشهای سنتی و متداول دیگر در چنین جامعهای رنگ میبازد. بنابراین زن ایدهآل در جامعه امروز، زن مدرن و مطابق با اصول مدرنیته است. این مسئله در دهههای اخیر در جامعه ما پررنگ شده است و از عوامل گسترش آن در جامعه ما میتوان به فضای مجازی، فناوریهای اطلاعات و اقتضائات دنیای مدرن که در دسترس همگان ازجمله زنان قرار دارد، اشاره کرد.
زنان در چنین شرایطی بهدنبال بازاندیشی هویت و شخصیت خود میروند و فضای استقلال شخصیت و مجردی برای آنان پررنگ میشود، علاوه بر مدرنیته و اقتضائات آن، عوامل دیگری میتواند در افزایش گرایش و تمایل دختران به تنها زیستن تأثیرگذار باشد. عواملی مانند زمینههای نامساعد خانوادگی از جمله طلاق حقوقی و طلاق عاطفی والدین، ناکارآمدی پدر و مادر شرایطی را فراهم میکند که درکنار مدرنیته و ابزارهای آن، سبک تنهازیستن دختران، خانههای مجردی و خوابگاهها گسترش پیدا کند.
نکته قابل توجه آن است که چرا تنهازیستی دختران بیشتر از مردان موردتوجه است؟ بهنظر میرسد وجه تکزیستی در ایران برای زنان پررنگتر است و کمتر فضای مردانه دارد.
پیامدهای مدرنیته تنها در نهادهای بزرگ سیاسی و اقتصادی حکومتی متمرکز نیست و این تغییرات در عواطف و شرایط زندگی خصوصی افراد هم درحال نفوذ و گسترش است و هویت و احساسات شخصی انسان را دگرگون میکند. جامعهشناسان برای ماهیت و شکل روابط در دنیای مدرنیته از اصطلاحات مختلفی مانند رابطه ناب استفاده کردند و با گسترش و نفوذ مدرنیته و پررنگ شدن روابط شخصی، فرهنگ پدرسالاری و سبک زندگی افراد با محوریت خانواده کمرنگ میشود و زنان در انتخاب شیوه زندگی آزادی بیشتری پیدا کنند و یکی از این شیوههای زندگی همان تکزیستی یا تنهازیستی دختران است.
- ظهور اندیشهها و تفکرات نوگرا مانند فردگرایی، برابری، آزادیخواهی و فمینیسم آیا میتواند در گرایش دختران به تنهازیستی تأثیرگذار باشد؟
بله تاحدودی میتواند تأثیرگذار باشد؛ بهطورکلی مدرنیته سلسله مفاهیمی ازجمله آزادیخواهی، برابری جنسیتی و فمینیست را بههمراه دارد اما نمیتوان گفت ظهور این مفاهیم در جامعه تا چه اندازه میتواند در گرایش دختران به تکزیستی مؤثر باشد. مسئله اینجاست، بافت اجتماعی خانواده در کشورمان با سرعت رشد مدرنیته همگام نبوده است و بنابراین در انتقال فرهنگ از یک نسل به نسل بعدی وقفهای ایجاد شده و شکاف نسلی در سایه گسترش مدرنیته باسرعت بیشتری افزایش پیدا میکند.
سبک زندگی گذشتگان ما، مناسب نسل جدید در دنیای مدرنیته با این مفاهیم جدید نیست، سرعت گسترش مفاهیم و الگوهای مدرنیته در فضای مجازی درکنار سرعت کند و ضعیف انتقال فرهنگ از سوی خانواده به فرزندان یکی از عوامل جدی برای گرایش دختران به سمت تکزیستی است. بهطورمثال در دنیای مدرن، دختران، سیستم پدرسالاری را نمیپذیرند و با بسیاری از اعمال و رفتار والدین خود که با الگوی ذهنی آنان تناسب ندارد، مخالفت میکند، آنان بر این باورند که مادر باید در ابتدا شخصیت و هویت فردی خود را تعریف کند و نقش مادری فداکار و ایثار برای آنان کافی نیست.
- درواقع شما میگویید آنها بهدنبال جابهجا کردن نقشهای خود در زندگی هستند؟
بله. بهطورکلی، توجه به نقشها و رسالتهای شخصیتی که به لحاظ وجودی برعهده انسانهاست، تعیینکننده نیازهای آنان است و این نقشها در ارتباط با خانواده پررنگ میشوند. بهطورمثال، در جامعه ما و براساس باورهای سنتی حاکم در نهاد خانواده، مرد نقش حمایتگری و زن آن شخصیتی است که موردحمایت واقع میشود بنابراین اگر یک زن به همسر یا یک دختر به پدر وابستگی داشته باشد، اشکالی به آن وارد نمیشود اما اگر مردی ابراز واستگی کند و علت ناکامیهای خود را عدم حمایت همسر بداند گمان میرود که از نقش خود فاصله پیدا گرفته است . بسیاری از مشکلات به علت خروج از نقشهای وجودی انسان بهوجود میآید.
- انتخاب سبک تنهازیستی، چه ارزشها و ضدارزشهایی را برای دختران به ارمغان میآورد؟
تکزیستی و تنها زیستن دختران را یک کنش اجتماعی معنادار تعریف میکنیم، در فضای اجتماعی با نفوذ مدرنیته به خانوادهها و هویت افراد فارغ از آسیبهای خانوادگی، یک زن که بهدنبال بازتعریف هویت خود در دنیای مدرنتیه است، سبک جدیدی از زندگی را مشاهده میکند و این هویت را بهعنوان یک افق جدید در زندگی خود ترسیم کرده و در تلاش برای انطباق پیدا کردن خود با الگوهای زن مدرنیته است. بنابراین تنها زیستن برای او بهعنوان یک زن در دنیای مدرنیته حاوی جذابیتها و تجربههای جدید و ناب است، علاوه بر این، اگر محیط نامساعد خانوادگی را تجربه میکند، زیستن در یک محیط امن و آرام اولویت جدی اوست. درواقع امنیت و آرامش روانی و محیط زندگی برای او ارزش و اهمیت بالاتری نسبت به خانواده پیدا میکند.
بسیاری از مطالعات و پژوهشها نشان میدهد، زنان در ابتدای انتخاب سبک تنهازیستی ارزشها و امتیازهایی را بهدست میآورند اما در برخی امور، آنان درگیر آسیبهایی میشوند که ضدارزشها برای آنان بروز و ظهور پیدا میکند. بروز آسیبهایی مانند عدم حمایت خانواده، نگاههای منفی و برچسبزنیهای نادرست اطرافیان و جامعه و عدم پذیرش مناسب از سوی جامعه ضدارزشهایی را برای او بههمراه دارد که آزاردهنده است.
خانواده در فرهنگ ما سراسر ارزش است و هر کنشگری که بهمنزله سست شدن نهاد خانواده باشد، ضدارزشهایی را به همراه دارد، اگرچه پیشتر در بحث عوامل گرایش دختران به تکزیستی نابسامان بودن وضعیت خانواده را یکی از عوامل جدی مطرح کردیم، با اینوجود، بازهم موردقضاوت واقع شدن او و نگاههای نادرست خانواده و جامعه در ادامه این سبک زندگی خودنمایی میکند. اگر زنان از این آسیبها مراقبت نکنند، تنها زیستی برای آنان دشوار میشود.
- عدهای بر این باورند، افرادی که بهتنهایی زندگی میکنند، بهتدریج روحیه همدلی و مشارکت که خاستگاه یادگیری آن نهاد خانواده است، در آنان کاهش و فردگرایی و خودمحوری در آنان افزایش پیدا میکند. نظرشما در اینباره چیست؟
زمانی که فرد تنهازیستی را تجربه میکند، ممکن است این ویژگیهای شخصیتی در رفتار و گفتار او پررنگتر شود اما نمیتواند قطعیت داشته باشد، زیرا بسیاری از پژوهشها و مطالعات انجام شده از زندگی زنان مجرد در کلانشهرها نشان میدهد که آنان روابط دوستانه و عاطفی عمیق و پایداری دارند که جایگزین روابط خانوادگی شده است، بنابراین نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم تنهازیستی دختران، آنان را به سمت کاهش همدلی هدایت میکند.
اگرچه انتظار میرود، افراد با قرارگرفتن در محیط امن و آرام خانواده روحیه ایثار و ازخودگذشتگی را فرابگیرند اما در مدرنتیه برخی روابط عمیق دوستانه هم میتواند روحیه همدلی و مشارکت را در افراد پدیدار سازد اما اگر تکزیستی دختران بدون داشتن ارتباطات عمیق و دوستانه باشد، ممکن است شاهد کاهش همدلی و روحیه از خودگذشتگی باشیم، همچنین همراه با کاهش همدلی، افزایش خودمحوری و فردگرایی، عدم احساس امنیت، افسردگی، اضطراب، ناامیدی، خلأ محبت حقیقی و آرامش خانوادگی بروز و ظهور پیدا میکند.
- بدون شک، اشتغال ودرآمدزایی بخش جداییناپذیر تکزیستی بهشمار میرود. دخترانی که تجربه تنهازبیستی دارند در محیط کار با چه چالشهایی مواجه میشوند؟
با بررسی مطالعات و پژوهشهای عدهای از همکارانم که حاصل مصاحبتها و پرسشهای طولانیمدت از دخترانی با تجربه تنهازیستی است، به این نکته جالب رسیدم که بسیاری از دختران بهعلت آسیبهای احتمالی در جامعه و محیط کار، تنها زیستی خود را پنهان میکنند؛ یکی از این آسیبها، نگاههای ناسالم و جنسیتی مردان در محیط کار به زنان است، نیاز به حمایت از زنان در جامعه و باتوجه به بافت فرهنگی و اجتماعی کشورمان بیشتر از کشورهای پیشرفته احساس میشود و زمانی که احساس بشود یک زن در جامعه بدون حامی است احتمال بروز آسیبهای اجتماعی برای او بیشتر میشود.
پژوهشها از تجربیات تکزیستی دختران نشان میدهد، زمانی که کارفرما در محیط کار متوجه تنهازیستی یک کارمند میشود، انتظارات کاری بیشتری از او دارد و بار مسئولیت بیشتری بر دوش او میگذارد. علاوه بر این، محیط امن با یک چارچوب مشخص در محیط کاری برای این زن رعایت نمیشود بنابراین برخی از گزارشها از تجربیات دختران نشان میدهد آنها تمایل دارند تنهازیستی خود را پنهان کنند.
- عدهای براین باورند که تجربیات و فرصتهای زندگی مجردی، دختران را برای گذران دوران سالمندی موفق و پربار آماده میکند. آیا میان این دو برهه زمانی از زندگی انسان، رابطه معناداری وجود دارد؟
خیر. آنچه که در دوران سالمندی منجر به زندگی آسانتر میشود، کیفیت زندگی انسان است که به عوامل مختلفی مانند مسائل مادی، مسئولیت اجتماعی، شادکامی و احساس رضایت از زندگی وابسته است. بنابراین اگر تنهازیستی دختران این عوامل را دربر بگیرد، میتواند به زندگی آسان در دوران سالمندی آنان کمک کند. باتوجه به شاخصههای کیفیت در زندگی مطلوب در دوران سالمندی، رابطه مستقیمی بین تنهازیستی دختران و کیفیت بالای زندگی آنان در سنین بالا وجود ندارد.
برخی از مطالعات و تحقیقات پژوهشگران از سالمندان نشان میدهد که برخی از آنان که از دوران جوانی تا دوران سالمندی تکزیستی را تجربه کردند احساس رضایت از زندگی ندارند و علت آن را نداشتن خانواده خوب و تجربه زندگی تنهایی میدانند.
ایکنا - در پایان اگر نکتهای دارید، بفرمایید.
در ابتدا تشکر میکنم بهخاطر اشاره دقیق و درست شما به این نکته که قرار نیست این پدیده را ارزشگذاری کنیم و تنها بهعنوان یک موضوع روانشناسی اجتماعی آن را موردبررسی قرار میدهیم، زیرا گاهی اوقات مسائل زندگی افراد آنچنان پیچیده میشود که ما نمیتوانیم انتخاب آنان را موردقضاوت قرار بدهیم.
گفتوگو از محدثه نعیمی فرد
نظر شما :