در مسیر فرزندپروری (قسمت دوم_نکات قابل توجه در فرزندپروری)
در مسیر فرزندپروری(قسمت سوم_نکات قابل توجه در فرزندپروری)
آنچه در این مقاله میخوانیم:
- نکات قابل توجه در فرزندپروری
- والدین مستبد
- والدین سهل انگار
- والدین مقتدر
- والدین طردکننده
----------------------------------------------------------------------
نکات قابل توجه در فرزندپروری
در دو قسمت قبلی در مورد فاجعههایی که ممکن است در مسیر فرزندپروری ناصحیح، در آینده گریبانگیر فرزندان شود و همچنین کارهایی که والدین باید انجام دهند، تا مسیر فرزندپروری به خوبی ریل گذاری شود، صحبت کردیم. اما نکته دیگری که در این زمینه میبایست به آن بسیار توجه داشت، این است که والدین در این مسیر باید به چه نکاتی توجه کنند و در چه مواردی باید توجه ویژه نشان دهند؟
اولین موردی که والدین باید به آن توجه ویژه نشان دهند محافظت از فرزندان است که عبارت است از محافظت فیزیکی و روحی از فرزندان، که جزء مهمترین وظایف والدین است. دومین مورد ایجاد یک پیوند دوسویه است که عبارت است از اینکه مادر برای فرزند خود احساس عشق و دلسوزی داشته ولی فرزند نسبت به مادر این پیوند را ندارد و یکی از وظایف اصلی والدین این است که این احساس یا پیونددوسویه را ایجاد کنند. سومین مورد کنترل حد و مرزهای مشخص است که به عنوان مثال میتوان به تنظیم زمان خواب فرزندان اشاره کرد، که از وظایف اصلی والدین است.
یکی از مفاهیم بسیار مهمی که در زمینه یادگیری وجود دارد، مفهوم یادگیری هدایتشده است که عبارت است از اینکه والدین چگونه ارزشها، هنجارها، باورها، اعتقادات و نوعدوستی را به فرزندان آموزش میدهند. یکی از موارد بسیار مهمی که والدین از طریق یادگیری هدایت شده آموزش میدهند، آموزش بچهها به شرکت در فعالیتهای گروهی است. در مطالعهای که به این موضوع پرداخته شده است، نشان میدهد که اولین ثمره شرکت در فعالیتهای گروهی و نوعدوستی به خود والدین میرسد، به این صورت که در صورت یادگرفتن این مطلب توسط فرزندان، آنها حاضر نخواهند بود که هر اتفاقی برای خانواده آنها بیفتد و فقط به فکر خودشان باشند.
سومین موضوعی که لازم است از طرفین والدین در مورد فرزندان انجام شود برخورداری از حمایت و درک شدن از طرف والدین است؛ فرزندان نیاز دارند والدین، بخشی از زندگی آنها را در حد و مرزهایی روشن برای آنها معرفی کنند، به عبارت دیگر فرزندان نیاز به ساختاری دارند که طبق آن ساختار عمل کنند، مثلاً چه زمانی از خواب بیدار شوند، چه چیزی بخورند، چه کاری را میتوانند و چه کاری را نمیتوانند انجام دهند. این ساختارها میبایست از طریق والدین برای فرزندان تعریف شودتا فرزندان دستورالعمل روشن و باثباتی داشته باشند. چهارمین موضوعی که والدین میبایست به آن توجه ویژه نشان دهند این است که میزانی از خودمختاری را در اختیار فرزندان خود قرار دهند، زیرا در ژنهای ما نیاز به آزادی و خودمختاری قرار دارد و قرار دادن این موضوع در اختیار فرزندان، قسمتی از نیازهای ژنتیکی آنان را بر طرف خواهد کرد. ولی سوالی که در این رابطه وجود دارد این است که، والدین برای این مطلب چه کاری باید انجام دهند؟ در حالت کلی برای اینکه بتوانیم ریلهای فرزندپروری را برای فرزندان به درستی قرار دهیم ( ریل تحول شناختی، ریل تحول اجتماعی ) لازم است تا فرزندان نوع رفتار خود را از والدین به واسطه یادگیری هدایت شده یاد بگیرند. یکی از آن رفتارها که میبایست والدین به واسطه رفتار خود به فرزندان بیاموزند، محبت و دیگری داشتن انتظارات روشن است. زمانی که فرزندان از ما فقط یک ریل میبینند و آن ریل فقط رفتار محبت آمیز و پر از دلسوزی است و در مقابل هیچ توقعی از فرزندان خود نداشته باشند، درحقیقت ریل دوم را برای فرزندان قرار ندادهاند.
برای اینکه از کجروی در فهم این مفاهیم جلوگیری کنیم، لازم است توجه کنیم که وقتی از محبت صحبت میکنیم، منظور، صمیمیت، علاقه، مهربانی و عاطفه والدین نسبت به فرزندان است و در مقابل وقتی از توقع صحبت میکنیم منظور آن قسمت از درخواستهای والدین است که در خدمت جامعهپذیری است. به عبارت دیگر داشتن توقع از فرزندان یعنی انتقال ارزشهای اجتماعی از طریق والدین به آنان و توانایی والدین در اعمال رهنمود و دستور به آنها. به طور کلی در زمینه رفتاری آنچه بسیار مهم است، این است که والدین از فرزندان انتظار دارند که رفتار با ثباتی از خود نشان دهند و داشتن ثبات در رفتار به این شکل است که والدین انتظار دارند تا فرزندان در کل چه رفتاری را انجام داده و چه رفتاری را انجام ندهند. به عبارت دیگر والدین به فرزندان میگویند که رفتارهای نامطلوب آناها تا چه حد قابل تحمل است و از چه حدی دیگر قابل تحمل نیست.
بر اساس همین دو اصل، یعنی میزان محبتی که والدین در قبال فرزندان خود میکنند و میزان انتظاری که از آنان دارند و چگونگی ابراز این انتظارات به شیوه شفاف و روشن میتوانیم ببینیم که چگونه والدینی هستیم. بر همین اساس چهارشیوه فرزندپروری به وجود می آید که هر کدام از والدین در یکی از این چهار شیوه قرار دارند.
« والدین مقتدر،والدین تنبیه گر و مستبد،والدین سهل انگار،.والدین طرد کننده یا غافل »
والدین مستبد
میزان صمیمیت بسیار کمی با فرزندانشان دارند و ممکن است میزان رفاه بسیار بالایی را برای آنها فراهم کرده و به همین ترتیب میزان نظم و انتظارات بسیار بالایی را ار فرزندان داشته باشند. در این سبک فرزندپروری ارتباط والد با کودک زیاد است و برعکس، ارتباط کودک با والدین کم است. این والدین فرزندانی خواهند داشت که در بالاترین سطوح علمی حرکت میکنند و رتبههای علمی عالی میآورند، ولی ممکن است به لحاظ شکوفایی و سلامت روانی فرزندانی که میخواهند را نتوانند تربیت کنند. این والدین بچههایی پرورش میدهند که دارای اعتماد به نفس بسیار پایینی هستند و سلامت روانی پایین هم دارند. فرزندان رشد یافته در این سبک فرزندپروری قدرت تصمیمگیری نداشته و افراد کمالگرایی هستند که نمیتوانند تصمیم درستی برای خود بگیرند.
والدین سهل انگار
میزان صمیمیت و گرمی بسیار بالایی با فرزندانشان دارند ولی در مقابل نظم و حد و مرزی برای کودک در نظر نمیگیرند و انتظار آنها از کودک بسیار پایین است. در این سبک فرزندپروری کودک هر کاری را که بخواهد انجام میدهد و امرو نهی والدین به کودک بسیار کم و انتظارات آنها بسیار ناچیز است. در مقابل، کودک درخواستهای بسیار زیادی از والدین دارد. این گونه والدین کودکان بسیار خودخواهی را پرورش میدهند، که هیچ وقت راضی نشده و همیشه شاکی هستند. کودکان پرورش یافته در این سبک فرزندپروری رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان میدهند و خصوصیات روحی بسیار طلبکارانهای خواهند داشت و در روابط زناشویی و محیط کاری ناموفق هستند.
والدین مقتدر
میزان صمیمیت بسیار بالایی با فرزندانشان دارند و برقراری نظم و حد و مرز و انتظارات از کودک بهصورت معتدل است و رابطه والد با کودک و کودک با والد بسیار زیاد است. تعاملات بین فرزند و والدین در این سبک فرزندپروری بسیار زیاد بوده و انتظارات والدین از بچهها بسیار معتدل است. درحالیکه در خانواده مقتدر این انتظارات به صورت متعادل صورت میگیرد. کودکان پرورش یافته در این سبک فرزندپروری احساس ارزشمندی کرده و حد و مرزهایی مشخص و مسئولیتپذیر را در خود پرورش میدهند..
والدین طردکننده
میزان صمیمیت بسیار کمی با فرزندانشان دارند و حد و مرز و انتظارات بسیار پایینی هم از فرزندان خود دارند. در این سبک فرزندپروری همانطور که از نامش پیداست، بچهها احساس طرد شدگی خواهند کرد. کودکان پرورش یافته با این سبک فرزندپروری در حفظ روابط عاطفی خود بسیار ناتوان هستند و مسئولیت گزیری بسیار زیاد دارند، دائم شکایت میکنند و هیچ رضایتی از زندگی ندارند.
به طور کلی در یک نگاه اجمالی، زمانی که محبت کم و توقع هم کم باشد، ما غفلت و بیتوجهی را در کودکان رقم خواهیم زد و والدینی طرد کننده خواهیم بود، زمانی که محبت کم و توقع زیاد باشد والدینی مستبد و تنبیهگر خواهیم بود، وقتی محبت زیاد باشد و توقع کم باشد، والدینی سهلانگار و در صورتی که محبت زیاد و توقع هم زیاد باشد، حالت ایدهآل در فرزندپروری با حد و مرزهایی کاملاً مشخص وجود خواهد داشت و والدین مقتدری خواهیم بود.
نویسنده: دکتر علی صاحبی
ویراستار: فرهاد صادقی
گردآوری: مونا حکیمی
برگرفته از سایت انتخاب بهتر
https://www.betterchoice.ir/fa/ndt/6521
نظر شما :