بررسی تنها زیستی دختران و دغدغه های آنان "قسمت اول"

۰۲ شهریور ۱۴۰۲ | ۱۶:۲۲ کد : ۳۸۰۹۶ آخرین اخبار
تعداد بازدید:۱۱۶۳
تنها زندگی کردن به‌عنوان شیوه‌ای از زندگی است که گرایش به آن در سال‌های اخیر در کشورمان روبه افزایش بوده و سهم زنان در این میان قابل توجه است، برای فهم پدیدارشناسانه تنهازیستی دختران و به‌دست آوردن تصویر واقعی و روشن از زنان و دخترانی که به‌تنهایی زندگی می‌کنند نیازمند فهم عمیق‌تر از سوی بازیگران اصلی آن هستیم.
بررسی تنها زیستی دختران و دغدغه های آنان "قسمت اول"

آنچه در این گزارش می خوانیم:

  • نگرش بازیگران اصلی زندگی‌های تک‌نفره
  • تاثیر مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرها در تنها زیستی دختران
  • تنها زیستی اجباری دختران
  • چالش های محیط کار برای دخترانی که تنها زندگی می کنند

---------------------------------------------------------------------------------------------

تنها زندگی کردن به‌عنوان شیوه‌ای از زندگی است که گرایش به آن در سال‌های اخیر در کشورمان روبه افزایش بوده و سهم زنان در این میان قابل توجه است. به‌طوری که یافته‌های پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های جوانان که در سال 1399 نشان می‌دهد، 58/8 درصد جوان به تنهازیستی تمایل دارند. همچنین براساس بررسی‌های مرکز آمار ایران، تجرد قطعی در ایران در سال 1395، 2/3 درصد برای مردان و 3/7 درصد برای زنان اعلام شده است. این آمار بیانگر آن است که میزان تحرد قطعی در بین زنان بیشتر مردان بوده است. همچنین آمار خانواده‌های تک نفره در ایران به نسبت کل خانواده‌های ایران در سال 1385، بیش از 880 هزار خانوار تک‌نفره در کشور موردشمارش قرار گرفته بود که این آمار در سال 95 به بیش از 2 میلیون نفر رسید.

در کشورمان، به‌دلیل حاکمیت حساسیت‌های فرهنگی و اجتماعی نهاد خانواده و فرهنگ‌های سنت‌راهبر که به اعتقاد دیوید رایزمن، جامعه‌شناس «در آن هنجارهای سال‌های بسیار دور به انسان‌ها می‌گویند چگونه زندگی کنند»، زندگی‌های تک‌نفره در کشور، در عرصه عمومی بازنمایی جدی نشده است.از این‌رو برای درک و شناخت بهتر تنها زندگی کردن دختران در ایران لازم است بدون پندارهای پیشین هنجاری و ارزش‌گذاری جنسیتی به این موضوع بنگریم.

برهمین اساس، برای فهم پدیدارشناسانه تنهازیستی دختران و به‌دست آوردن تصویر واقعی و روشن از دخترانی که به‌تنهایی زندگی می‌کنند نیازمند فهم عمیق‌تر از سوی بازیگران اصلی آن هستیم.این دختران با شرایط فرهنگی و اجتماعی متنوع و انگیزه‌های مختلف به اختیار و یا به اجبار، ادامه گذران زندگی‌شان به سبک زیست تک‌نفره بوده است.

نگرش بازیگران اصلی زندگی‌های تک‌نفره

 در میان زنانی که با انتخاب خود، جداشدن از خانواده و تنها زیستن را انتخاب کردند، یکی از عوامل مهم این انتخاب را نابسامانی وضعیت خانواده و روابط با والدین دانستند. به‌طورمثال زهرا، 26 ساله و معاون مدرسه که از تجربه 2 ساله تنهازیستی‌اش با‌عنوان بهترین انتخاب زندگی‌ام یاد می‌کند، یکی از همین دختران است که علت انتخاب این سبک زندگی را کنترل‌گری والدین و عدم تحمل این رفتار می‌داند و می‌گوید: «سخت‌گیری‌های خانواده‌ام قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری را از یک جوانی با روحیه استقلال‌طلبی من سلب می‌کرد به‌طورمثال برای اجرایی کردن هر ایده‌ ذهنی که مستلزم کار بیرون و رفت‌وآمد و تعاملات گسترده بود، با سرکوب از سوی خانواده مواجه می‌شدم. خانواده‌ام پایبند به باورهای دیرینه و سنت هستند و برای آنان پذیرش این سبک زندگی به‌شدت سخت بود اما آرام‌آرام با این مسئله کنار آمدند. من همواره از سمت دوستان و همکارانم برای این انتخاب حمایت حداکثری شدم و از این‌ بابت خداروشاکرم اگرچه از سوی اقوام و خویشاوندان نگاه‌های نادرستی دریافت کردم.

علاوه بر والدین کنترل‌گر، فضای شهر محل سکونت خود را برای اجرایی کردن ایده‌ها و دغدغه‌‌های اجتماعی و فرهنگی ذهن خود کوچک می‌دانستم و علاقه‌مند بودم تا شبکه‌های ارتباطی لازم برای اجرایی کردن ایده‌های ذهنی‌ام را در شهری دیگر دنبال کنم.»

زهرا که به‌دنبال بازاندیشی هویت و شخصیت مستقل بود، آن را با تنهایی زندگی کردن کسب کرده و معتقد است: «خانه مجردی و زندگی مجردی بارمعنایی منفی ایجاد می‌کند، درحالیکه خانه من هویت‌دار است زیرا به‌دنبال ظهور و بروز ارزش‌ها و باورهای فکری در محیط پیرامونم بودم به‌طورمثال برگزاری روضه ماهانه و روضه در ماه محرم و صفر و برپایی دورهمی‌های دخترانه در مناسبت‌های مختلف، یکی از ارزش‌های ذهنی‌ام بود که در منزل خودم اجرا و پیاده‌سازی کردم. بسیاری از وسایلم هدایای دوستان و زائرین امام رضا(ع) است که به خانه اصالت بخشیده است. به اعتقاد من، خانواده باید بتواند دخترش را در نقش‌ها و هویتی غیر از مادری یا همسری تجسم کند و بداند همه آنچه که در مسیر زندگی دخترش قرار دارد، ازدواج و تشکیل خانواده نیست.»

مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرها

علاوه ‌بر این، دختران مجردی که برای تحصیل به شهرهای بزرگ‌تر مانند تهران مهاجرت می‌کنند، با زندگی در خوابگاه یا خانه‌های دانشجویی و به دور از چارچوب‌های سنتی خانواده زیست تک‌نفره را تجربه می‌کنند و این امر سبب می‌شود تا برای بازگشت به شهر و زندگی سابق خویش تمایلی نداشته باشند.برخی از این دختران ترجیح می‌دهند برای رسیدن به اهداف و موفقیت به زندگی مستقل خود در کلانشهر ادامه بدهند. مهناز، 36 ساله و کارشناسی ارشد حسابداری که در خانواده‌ای با چهار فرزند به‌دنیا آمده و پدرش را از دست داده، یکی از همین دختران است که کارشناسی ارشد خود را در تهران گذراند و پس‌از پایان دوران تحصیل و شاغل شدن در تهران به زندگی مستقل خود ادامه داد و مستقل شدن را تجربه‌ای می‌داند که رشد انسان را در پی دارد و اینگونه روایت می‌کند: «تنهایی زندگی کردن در ابتدا با مخالت شدید مادرم مواجه شد اما پس‌ازآن تاحدودی پذیرفت که طی کردن روزانه مسافت طولانی از خانه به محل کار دشوار است و موافقت نسبی خود را با تنهایی زندگی کردن من و سپس خواهرم اعلام کرد. همانطور که امروزه تنهازیستی دختران در کشورمان بیشتر شده است و به‌تبع این تنهازیستی، میزان پذیرش و مقبولیت آن از سوی جامعه هم افزایش پیدا کرده است. از طرفی، رفت ‌وآمدهای دیرهنگام به منزل و جلسات آنلاین کاری در ایام کرونا باعث آزردگی‌خاطر مادرم می‌شد و علاقه، دغدغه‌ها و به‌طورکلی سبک زندگی من موردتأیید مادرم نبود و نارضایتی خود را ابراز می‌کرد، کلیه این اتفاقات درکنارهم منجر به جداشدن من از خانواده شد.»

اشتغال، امکان تشکیل و اداره زندگی را فراهم می‌کند بنابراین محیط کاری و نوع برخورد کارفرما در موقعیتی که متوجه می‌شود که همکار خانم آن‌ها به انتخاب خود، تنها زندگی می‌کند، می‌تواند شرایط کاری و زندگی او را دستخوش تغییراتی کند.

مهناز معتقد است: «تصور زندگی تک‌نفره و کم‌هزینه بودن مخارج زندگی یک دختر مجرد توسط کارفرما از چالش‌های جدی این سبک زندگی است. کارفرما انتظار دارد در جلسات دیرهنگام کاری حضور پیدا کنیم و امور اضافی که خارج از مسئولیت کاری‌مان هست را انجام بدهیم. درواقع اضافه کاری‌ و مسئولیت‌هایی که دیگران انجام نمی‌دهند را غالباً برعهده من می‌گذاشتند دراین‌راستا، تلاش کردم تا با برنامه‌های مختلفی که خارج از ساعت کاری برای خودم فراهم کردم در چالش اضافه‌کاری به‌بهای مجرد بودن نیفتم.»

تنهازیستی اجباری

در سویی دیگر، زنان مجردی هستند که تنها زندگی کردن را انتخاب نکردند بلکه به‌ دلایل خواسته یا ناخواسته ازدواج نکردند و در ادامه زندگی به دلایلی همچون مهاجرت اجباری، تحصیل و اشتغال و مواردی از این قبیل، به تنهازیستی روی آوردند. علی‌رغم اینکه شواهد حاکی از آن است، تنها زندگی کردن دختران در ایران با مخالفت‌ والدین مواجه می‌شود که به دلایل آن در ادامه اشاره می‌کنیم، دخترانی هستند که به تشویق و پافشاری والدین، تنها زندگی کردن را تجربه می‌کنند. معصومه یکی از همین دختران است که شاغل و 34 سال سن دارد و با پافشاری والدین از روستای محل زندگی‌اش به شهرهای مختلف برای زندگی مهاجرت کرده است، می‌گوید: «به تنهازیستی عادت کردم و خانواده با جدا شدن من و تنها زندگی کردن نه‌تنها مخالفت نکردند بلکه پیشنهاد و انتخاب خودشان بود، زیرا براین اعتقاد بودند که زندگی در روستا مانع پیشرفت و ظهور استعدادهایم می‌شود و مرا به اهدافم نمی‌رساند بنابراین پذیرش اولیه از سمت خانواده بود اما پس‌از گذشت چند سال دوری و جدایی، انتظار بازگشت من را دارند.علی‌رغم پذیرش اولیه از سوی خانواده، حمایت مادی و معنوی از سمت آنان کمرنگ بود.

علی‌رغم اینکه بسیاری از افراد تنهازیستی انتخاب فردی خودشان است، سبک زندگی مجردی انتخاب من نبوده و به‌علت شرایط محل زندگی و پیشنهاد خانواده‌ام آن را در پیش گرفتم و همیشه در تصور من این سبک زندگی موقتی بود. پس از گذشت مدت زمانی از زندگی مجردی تلاش کردم تا ذهنیت موقتی بودن شرایط را از خودم دور کنم و فعالیت‌ها و اجرای برنامه‌هایم در این سبک جدید زندگی را آغاز کردم.»

چالش‌ محیط کار

وی که به گفته خودش، حواشی بسیاری را در محیط کاری تجربه کرده است، از تبعیض جنسیتی در محیط کار و دغدغه‌هایش می‌گوید: «تفاوت در حقوق و ساعت کاری برای خانم‌ها در محیط کار نسبت به مردان وجود دارد و این تبعیض زمانی افزایش پیدا می‌کند که خانم مجرد باشد یا به‌تنهایی زندگی کند، درحالیکه فرد مجرد و تنها، مسئولیت زندگی را برعهده می‌گیرد و کارفرما هم باید با این نگاه به کارمندانش نگاه کند. علی‌رغم حواشی بسیاری در محیط کاری‌ام پیش آمده است، رفتارهای تحکم‌آمیز را نمی‌پذیرفتم ما باید یک اصل را بپذیریم که فرد مجرد نسبت به متأهل ذهن آزادتری دارد اما لزوماً وقت بیشتری ندارد.

افزایش اجاره‌بها و اجاره کردن منزل به‌تنهایی یکی از چالش‌های جدی است باوجود اینکه یک فرد تنها حاشیه کمتری دارد.»

به‌طورکلی تنهایی زندگی کردن یک سبک زندگی است که در نگاه اول و برداشت سطحی‌نگرانه از دخترانی که این سبک زندگی را انتخاب کردند ممکن است ضدخانواده بودن، فردگرایی و خودمحور بودن، دوری‌گزینی از تعامل و روابط نوع‌دوستانه و مسالمت‌‌آمیز در ذهن عده‌ای نقش ببندد که پرسش‌های مختلفی را به‌وجود می‌‌آورد. آیا افرادی که به‌تنهایی زندگی می‌کنند، به‌تدریج روحیه همدلی و مشارکت در آنان کاهش و فردگرایی و خودمحوری در آنان افزایش پیدا می‌کند؟ آیا تنهازیستی، راه گریز از محدودیت‌ها و چارچوب‌های فکری و عقاید خانواده‌های سنتی و بهبود شرایط زندگی است؟ بررسی بیشتر ابعاد مختلف زندگی‌های تک‌نفره در ایران و پاسخ به این‌ پرسش‌ها در بخش بعدی این گزارش منتشر می‌شود.

ادامه دارد .....

گزارش از محدثه نعیمی فرد

کلید واژه ها: تنها زیستی دختران زندگی مجردی اشتغال زنان تحصیل دختران مرکز تحقیقات، آموزش و مشاوره خانواده

آخرین ویرایش۰۴ شهریور ۱۴۰۲

( ۶ )

نظر شما :